سوره انسان هفتاد و ششمین سوره قرآن است که سی و یک آیه داشته و به نام هل أتی، دهر و ابرار هم نامیده شده است. این سوره به لحاظ تاریخ نزول نود و هشتمین سوره بوده و بعد از سوره الرحمان نازل گردیده است. این سوره در آغاز، خلقت انسان را بعد از آنکه نامی از او در میان نبوت خاطر نشان می سازد و سپس می فرماید که خدای تعالی او را به راهی که تنها راه اوست هدایت کرد، حال یا این انسان شکر هدایتش را می گزارد، و یا کفران می کند. آن گاه می فرماید برای کافران انواعی از عذاب و برای ابرار الوانی از نعمت آماده کرده و اوصاف آن نعمت ها را طی هجده آیه شرح می دهد و همین دلیل است بر اینکه مقصود اصلی هم بیان همین جهت بوده و پس از بیان اوصاف آن نعمت، روی سخن را به رسول گرامی خود نموده می فرماید:
قرآن نازل شده از ناحیه اوست، و مایه تذکر بشر است، پس باید که در برابر حکم پروردگار خود صابر باشد و هوا و هوس های کفار را پیروی نکند و باید که پروردگار خود را صبح و شام به یاد بیاورد و برای او شب ها به سجده بیفتد و شبی طولانی تسبیح گوید. این سوره به شهادت سیاقی که دارد یا همه اش و یا حداقل اوایل آن که بیست و دو آیه است، در مدینه و نُه آیه ذیلش در مکه نازل شده است. روایات ائمه اهل بیت (علیهم السلام )همه متفقند بر اینکه این سوره در مدینه نازل شده، روایات اهل سنت هم در این باره بسیار زیاد است.
در تفسیر کشاف است که از ابن عباس روایت آمده که حسن و حسین بیمار شدند و رسول خدا (ص) با جمعی از صحابه از ایشان عیادت کرد، مردم به علی (ع) گفتند: چه خوب است برای بهبودی فرزندانت نذری کنی، علی و فاطمه و فضه کنیز آن دو نذر کردند که اگر کودکان بهبودی یافتند سه روز روزه بدارند، بچه ها بهبودی یافتند، و اثری از آن کسالت باقی نماند.
بعد از بهبودی کودکان، علی از شمعون خیبری یهودی سه من قرص جو قرض کرد و فاطمه یک من آن را دستاس و سپس خمیر کرد و پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت و سهم هر کسی را جلویش گذاشت تا افطار کنند در همین بین سائلی (به در خانه آمده) گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص)من مسکینی از مساکین مسلمینم، مرا طعام دهید که خدا شما را از مائده های بهشتی طعام دهد، خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند و آن شب را جز آب چیزی نخوردند و با شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پیش روی خود نهادند تا افطار کنند، یتیمی بر در سرای ایستاد، آن شب هم یتیم را بر خود مقدم و در شب سوم اسیری آمد و همان عمل را با او کردند.
صبح روز چهارم که شد علی دست حسن و حسین را گرفت و نزد رسول خدا (ص) آمدند، پیامبر اکرم (ص) وقتی بچه ها را دید که از شدت گرسنگی می لرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار می آید که من شما را به چنین حالی ببینم، آن گاه با علی و کودکان به طرف فاطمه رفت و او را در محراب خود یافت و دید که شکمش از گرسنگی به دنده هایش چسبیده و چشم هایش گود افتاده، از مشاهده این حال ناراحت شد، در همین بین جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: این سوره را بگیر، خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت می گوید، آن گاه سوره انسان را قرائت کرد.
منبع:
تفسیر المیزان
نظرات شما: نظر